شاهنامه همواره از گذشته تا به امروز گرمای محفل و دورهمی خانواده ی ایرانی بوده است.
اثری که تاریخ ،اسطوره، اندیشه و باورهای اصیل ایرانیان را از دیرباز تا قرن چهام هجری در خود دارد.
کتابی درخشان و ماندگار که به بخشی از هویت ملی ایرانیان تبدیل شده است.
شاهنامه داستان شاهان و پهلوانان اسطوره ای و تاریخی ایران را با نظمی شکوهمند و حماسی
و در قالب مثنوی روایت می کند، از خلت جهان در باور ایرانیان باستان شروع می شود و با مرگ یزدگرد سوم
و فتح ایران توسط اعراب به اتمام می رسد. کتاب مقدس تاریخ ایران که با ذوق سلیم و اندیشه ی روشن و
خردمندانه ی فردوسی داستانهایی با مفاهیم گوناگون چون عشق، آزادگی و مبارزه، وطن پرستی و خداپرستی و …
را به شکل جذاب و خواندنی ارائه می کند. شاهنامه از بزرگترین و مهمترین منظومه های حماسی جهان است
و نه تنها در ایران بلکه در جهان نیز خوانندگان بیشماری دارد. بر هر ایرانی واجب است که با خواندن این اثر جاودانه
روح باستانی و نامیرای ایران را در طول تاریخ درک و فهم کند. اما از آن جایی که این اثر در قرن چهارم نگاشته شده است
ممکن است خواندن و فهم آن برای ما کمی مشکل باشد. محمد دبیر سیاقی، شاهنامه شناس برجسته معاصر، کوشیده است
این اثر را با زبانی ساده و روان و به صورت داستانی در اختیار مخاطب مشتاق بگذارد. کتاب برگردان روایت گونه شاهنامه فردوسی
به نثر، نه برگردان بیت به بیت و کلمه به کلمه ، بلکه برگردانگونه ی کوتاه و ساده ای است بی آنکه از اصل مطلب هیچ نکته ای کم شده باشد.
کتاب برگردان روایت گونه شاهنامه فردوسی به نثر
ابوالقاسم فردوسی طوسی (زادهٔ ۳۲۹ هجری قمری – درگذشتهٔ ۴۱۶ هجری قمری، در طوس خراسان)، شاعر حماسهسرای ایرانی
و سرایندهٔ شاهنامه، حماسهٔ ملی ایران، است. برخی فردوسی را بزرگترین سرایندهٔ پارسیگو دانستهاند که از شهرت جهانی برخوردار است.
فردوسی را حکیم سخن و حکیم طوس گویند.
پژوهشگران سرودن شاهنامه را برپایهٔ شاهنامهٔ ابومنصوری از زمان سی سالگی فردوسی میدانند. تنها سرودهای که روشن شده از اوست،
خود شاهنامه است. شاهنامه پرآوازهترین سرودهٔ فردوسی و یکی از بزرگترین نوشتههای ادبیات کهن پارسی است. فردوسی شاهنامه را در ۳۸۴ ه.ق،
سه سال پیش از برتختنشستن محمود، بهپایان برد و در ۲۵ اسفند ۴۰۰ ه.ق برابر با ۸ مارس ۱۰۱۰ م، در هفتاد و یک سالگی، تحریر دوم را به انجام رساند.
سرودههای دیگری نیز به فردوسی منتسب شدهاند، که بیشترشان بیپایه هستند. نامورترین آنها به صورت مثنوی به نام یوسف و زلیخا است.
سرودهٔ دیگری که از فردوسی دانسته شده، هجونامهای در نکوهش سلطان محمود غزنوی است. برابر کتابشناسی فردوسی و شاهنامه، گردآوری ایرج افشار،
با بهشمارآوردن سرودههای منسوب به فردوسی مانند یوسف و زلیخا تا سال ۱۳۸۵، تعداد ۵۹۴۲ اثر گوناگون در این سالها نوشته شدهاست.
فردوسی دهقان و دهقانزاده بود. او آغاز زندگی را در روزگار سامانیان و همزمان با جنبش استقلالخواهی و هویتطلبی در میان ایرانیان سپری کرد.
کتاب برگردان روایت گونه شاهنامه فردوسی به نثر
شاهان سامانی با پشتیبانی از زبان فارسی، عصری درخشان را برای پرورش زبان و اندیشهٔ ایرانی آماده ساختند و فردوسی در هنر سخنوری
آشکارا وامدار گذشتگان خویش و همهٔ آنانی است که در سدههای سوم و چهارم هجری، زبان فارسی را به اوج رساندند و او با بهرهگیری از آن سرمایه،
توانست مطالب خود را چنین درخشان بپردازد. در نگاهی کلی دربارهٔ دانش و آموختههای فردوسی میتوان گفت او زبان عربی میدانست،
اما در نثر و نظم عرب چیرگی نداشت. او پهلویخوانی را بهطور روان و پیشرفته نمیدانست، اما بهگونهٔ مقدماتی مفهوم آن را دریافت میکرد. بههرروی،
در شاهنامه هیچ نشانهای دربارهٔ پهلویدانی او نیست.

